بسم الشهدا و الصدیقین
عفو هنگام قدرت
حضرت علی (ع) میفرمایند: «إِذا قَدَرْتَ عَلی عَدُوِّکَ فَاجْعَلِ الْعَفْوَ عَنْهُ شُکْراً لِلْقُدْرَةِ عَلَیْهِ / نهجالبلاغه، حکمت ۱۱؛ هنگامی که بر دشمنت پیروز شدی عفو را شکرانه این پیروزی قرار ده ».[۱۰]
بر خلاف آنچه که دشمنان اسلام در تبلیغات خود بیان میکنند که اسلام به وسیله نیروی نظامی و شمشیر پیشرفت کرد، ولی همان طور که از مستندات تاریخی برمیآید اسلام فقط برای از بین بردن موانع سر راه به جنگ متوسّل میشد و بهترین سند تاریخی برای مدّعای ما، فتح مکّه است که بدون درگیری و خونریزی فتح شد و بعد از پیروزی، پیامبر مردم را مجبور به گرویدن به اسلام نکرد، بلکه فرمود: سه جا نقطه امن است، اوّل کسانی که وارد مسجد الحرام شوند، دوم کسانی که وارد خانه ابوسفیان شوند و سوم کسانی که در خانه خود بمانند و اسلحه را زمین بگذارند. پیامبر (ص) فقط بتها را شکست اما اجبار به ترک بتپرستی هم نکرد ولی در عین حال میبینیم که «یَدْخُلُونَ فِی دِینِ اللَّهِ أَفْوَاجاً »[۱۱] مردم فوج فوج به طرف اسلام میآمدند با اینکه زور نظامی نبود. ببینیم
چه عاملی باعث شد که مردم عصر جاهلی که فاقد سواد و تمدن و مردمی خشن و متعصّب بودند، به سوی اسلام گرایش پیدا کردند. با توجه به این مقدّمه میرویم سراغ حدیث امام علیه السلام که جواب در آن نهفته است. مردم انتظارشان این بود که پیامبر صلی الله علیه و آله وقتی به مکّه مسلّط شد دستور قتل عام را صادر کند چرا که سیره عرب در دوران جاهلیّت همین بود.
امّا با اینکه قریش و مشرکین، مسلمانهای زیادی را به شهادت رسانده بودند، از جمله حمزه سید الشّهدا، و آن همه جنگها بر علیه پیامبر صلی الله علیه و آله به راه انداختند، ولی رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: "إذهَبُوا فَأَنْتُمُ الطُّلقاء"؛ بروید، همه شما آزادید و بعد دست بر پرده کعبه کرد و فرمود: تمام خونهایی که تا حال ریخته شده زیر پای من و فراموش شده است.
امام علی (ع) هم در این جمله میفرماید: وقتی بر دشمنت مسلّط شدی عفو از دشمن را شکرانه پیروزی خود قرار بده. (البتّه استثنا هم دارد ولی ما اصل و پایه را میگیریم که عفو و گذشت است).
بحث عفو و گذشت از مسائل مهمّ در آیات و روایات است که به طور مختصر توضیح میدهیم؛ خداوند به پیامبرش میفرماید: «فَاصْفَحِ الصَّفْحَ الْجَمِیلَ»؛ پس، به نحو شایستهای از آنها صرف نظر کن ».[۱۲]« صفح جمیل» به معنای عفو بزرگوارانه است نه عفوی که با بیاعتنایی و قهر کردن باشد، چرا که کینهتوزی و لجاجت، ویژه روحهای حقیر و همّتهای پایین است، امّا آنها که نظر بلند و روح بزرگ دارند، پوزشها را میپذیرند، از خطاهای دیگران چشم میپوشند و از حقّ شخصی خویش درمیگذرند. چون در عفو لذّتی است که در انتقام نیست.
امام سجّاد (ع) در دعای مکارم الاخلاق از خدا میخواهد: "وَسَدِّدْنی لِأنْ اعارِضَ مَنْ غَشَّنِی بالنُّصْحِ وأجْزِی مَنْ هَجَرَنِی بِالبِرِّ واثیبَ مَن حَرَمَنی بِالبَذْلِ واکافِیءُ مَنْ قَطَعَنِی بالصِّلَةِ وَاحالِفَ مَنِ اغْتابَنِی إلی حُسْنِ الذِّکْرِ وأنْ أشکُرَ الحَسَنَةَ واغْضِیَ عَنِ السَّیِّئَةِ"؛
خدایا مرا ثابتقدم و استوار بدار، تا با ناخالصان دغلکار، خیرخواهانه برخورد کنم، و هر کس از من دوری گزید، من به او نیکی کنم، و به هر کس که مرا محروم کرده، بذل و عطا کنم، و با آنکه با من قطع رابطه کرده، بپیوندم و کسی را که غیبت مرا کرده است، به خوبی یاد کنم، توفیقم بده که نیکی را سپاسگزار باشم و از بدی چشم بپوشم و درگذرم .[۱۳]
[۱۰] نهجالبلاغه، حکمت ۱۱
[۱۱] سوره نصر، آیه ۲
[۱۲] سوره حجر، آیه ۸۵
[۱۳]. صحیفه سجّادیه، دعای ۲۰( دعای مکارم الاخلاق)